دیروز خواستیم بعد از مدتها به دانشگاه آزاد بریم وقتی وارد این مکان دل انگیز وزیبا شدیم یادمان افتاد روزگار سختی ها و مشقت دانشجویان بدبخت را که در سالهای قبل با ما در این دانشگاه تحصیل می کردند و اجباراْ روزانه چندین بار ایندانشگاه را بالا پایین می رفتند نشان میدهد پول شهریه به جان آزادی ها خوب چسبیده گذشته از زیبایی این دانشگاه نمی توانست خدمتکاران و مستخدمین و انبارداران زمان ما را که شاید کسی فکرش را هم نمی کرد چنین پیشرفت کنند و اینک برای خود دارای میز و مسلک دبدبه و کبکبه دار شوندواقعاْ چشممان بسیار روشن شد و به آینده امیدوارتر شدیم خوب شد ولی نمیتوان با این وجود نقش دانشگاه ازاد را در پیشرفت نادیده گرفت چون واقعا از نظر زیبایی دانشگاه بد نیست ولی آیا باطن آن که همان دانشجویان و استادان و کارمندان هستند به کجا رسیدند ؟ آیا استادان می توانند یک انتقال علمی خوبی را انجام دهند ؟ آیا در حد یک استاد هستند ؟ آیا درس را دانشجویان فقط برای بیشتر شدن علم می خوانند یا چیز هایی دیگری در بین است ؟آیا در دانشگاه ؟ اینها سئوالاتی است که زیبایی دانشگاه یا دانشگاهها نمی توانند به آنها پاسخ صحیحی باشد و باید دیگر به فکر افزایش سواد باشند.ما هم به دانشجو بودن در این دانشگاه افتخار کنیم .